بهداشت عمومی (مبحث اموزش بهداشت ) قابل توجه دانشجویان دندانپزشکی
مقدمه
پيش از اواسط سَده بيستم، بيماريهاي عفوني عامل عمده بيماري و مرگ و مير بودند. در كشورهاي پيشرفته، نخستين انقلاب در بهداشت عمومي از اواخر سدة نوزدهم تا اواسط سدة بيستم صورت گرفت و هدف آن مهار بيماريهاي عفوني و مرگهاي ناشي از آنها بود. اين انقلاب سبب شد تا اواسط دهه 1950 بسياري از بيماريهاي عفوني مهار شوند(Randall, 1999; Rubinson. & Alles,1984) . اما امروزه، دلايل عمده مرگ و مير در بسياري از كشورها، بيماريهاي مزمني مانند بيماريهاي قلبي، سرطان و سكته مغزي هستند كه در طي دوره اي نسبتا طولاني و بيشتر بر اثر جنبه هاي منفي شيوه زندگي و رفتارهاي فرد ايجاد ميشوند. عواملي مانند استعمال دخانيات، الگوهاي نامناسب تغذيه اي، نداشتن فعاليتهاي جسمي، مصرف مشروبات الكلي، رفتارهاي ناسالم جنسي و جراحات اجتناب پذير ازجمله مهمترين رفتارهاي موثر بر مرگ و مير هستند. بازپديدي بعضي از بيماريهاي عفوني، مانند بيماريهاي منتقله از طريق غذا و سِل و نوپديدي برخي از بيماريهاي عفوني نظير ايدز و عفونتهاي مقاوم به آنتي بيوتيكها نيز تا حد زيادي متاثر از رفتارهاي فرد هستند(Glanz, et al.,1996) البته اين مسئله تا همين چند دهة گذشته هنوز روشن نبود; به همين دليل ميان سالهاي 1945 و 1980 ، در كشورهاي صنعتي و بويژه، ايالات متحده، به منظور مهار بيماريها و مرگ و مير ناشي از آنها، سرمايه هاي هنگفتي صرف فنآوريهاي پزشكي پيچيده و عرضه خدمات پزشكي فوق تخصصي شد. اما، با وجود صرف هزينه هاي سرسام آور، تا اواسط دهة 1970 ، مشخص شده بود كه اگرچه نظام عرضه خدمات پزشكي ميتواند سلامت افراد را تا حدودي به آنان بازگرداند، درمان بيماري رويكرد "چسب زخم" براي مشكلات بهداشتي جامعه است(Rubinson, & Alles, 1984) . بنا به گفته جوزف كاليفانو (1979) : در راه رسيدن به سلامت بهتر در آينده اين كشور تنها به وسيله آجرهاي طلايي درمان و فنآوريهاي پُرهزينه، امكان پذير نخواهد شد; بلكه انقلاب بعدي در سلامت مردم از راه پيشگيري و ارتقاي سلامت به دست خواهد آمد.
تا آن زمان، ديگر دانشمندان نيز به همين نتيجه رسيده بودند. براي مثال، دكتر گرين و كروتر معتقد بودند: "براي كاهش بيماري، مرگ و مير و هزينه هاي سرسام آور پزشكي، فعاليتهاي آموزش بهداشت، ارتقاي سلامت و پيشگيري از بيماري، بيشترين ظرفيت را دارد و بهترين اميد براي بهبود درازمدت كيفيت زندگي و سلامت جمعيتها است" (Green & Kreuter, 1999). به هر صورت، فعاليتها و تحقيقات دانشمندان در طي اين مدت تغيير ديدگاه ها و آغاز دوّمين انقلاب در بهداشت عمومي، يعني عصر ارتقاي سلامت را سبب شد.
اكثر محققان سال 1974 ميلادي را تاريخ آغاز انقلاب دوّم، يعني عصر ارتقاي سلامت ميدانند. در اين سال، دولت كانادا گزارش "دورنمــاي جديد سلامت كاناداييها" را منتشر كــرد، و مجلس ايالات متحده قانــون "اطلاعات بهداشتي و ارتقاي سلامت" را به تصويب رساند كه به تاسيس دفتر اطلاعات بهداشتي و ارتقاي سلامت انجاميد. نام اين دفتر بعدها به دفتر "پيشگيري از بيماريها و ارتقاي سلامت" تغيير يافت. اين تمهيدات پايه گذار ابتكارات دولت ايالات متحده براي برنامهريزي آموزش بهداشت عمومي و پايش الگوهاي رفتاري به وسيله تدوين و انتشار اهداف بهداشتي براي مردم در سال 1980 و 1991 شد كه عبارت بودند از:
1 ) ارتقاي سلامت و پيشگيري از بيماري : اهداف بهداشتي براي كشور;
2 ) مردم سالم 2000 : اهداف ملي ارتقاي سلامت و پيشگيري از بيماري
آموزش بهداشت
آموزش مسائل بهداشتي، اگرچه در طول تاريخ ملل به صورت غير رسمي و به عناوين مختلف انجام ميشده است، اما پيدايش رشته آموزش بهداشت به عنوان رشته اي تخصصي، به اوايل سده نوزدهم باز ميگردد. در سال 1951 دكترتوماس د. وود (Thomas D. Wood) ، عضو هيئت علمي دانشگاه استنفورد با ورود به دانشگاه كلمبيا برنامه اي را با عنوان and Hygiene Physical Education آغاز كرد. فعاليتهاي سي ساله او در اين دانشگاه به تاسيس رشته آموزش بهداشت انجاميد. او در اكثر وقايع آموزش بهداشت از سال 1900 تا 1940 نقشي مهم ايفا كرد و به همين دليل، او را پدر آموزش بهداشت ناميدهاند.
از آنجا كه تعريفي جهاني در مورد آموزش بهداشت وجود ندارد، در اينجا بعضي از تعاريف رايج در اين مورد ذكر شده است : آموزش بهداشت "تلاش ميكند فاصله ميان آگاهي و عمل را پر كند"Griffiths, 1972) 0)" هدف آموزش بهداشت تغيير رفتارهاي زيان بخش افراد، گروه ها وجمعيتها بر رفتارهاي سودبخشي است كه بر سلامت كنوني و آتي آنان تاثيرميگذارد" Simonds, 1976) ) .
آموزش بهداشت عبارت است از "استفاده از هرگونه تركيبي از روشهاي آموزشي گوناگون به منظور تسهيل پذيرش داوطلبانه رفتارهاي موثر بر سلامت"Green, et al., 1980)) .
ارتقاي سلامت
با روشن شدن نقش بالقوة آموزش بهداشت در تامين سلامت جامعه، فعاليتهاي آموزش بهداشت دامنه اي وسيع تر يافت و از سازه "ارتقاي سلامت" براي توصيف طيفي گسترده تر از فعاليتهاي بهداشتي استفاده شد. شكل 1 جايگاه آموزش بهداشت و ارتقاي سلامت را از نظر تاريخي نشان ميدهد.
منبع : Green, L. W., & Kreuter, M. W., 1999
براي ارتقاي سلامت نيز تعاريف گوناگوني ارائه شده است كه مهمترين آنها عبارت اند از: ارتقاي سلامت عبارت است از هرگونه تركيبي از فعاليتهاي آموزش بهداشت و حمايتهاي محيطي، سازماني و اقتصادي كه از رفتارهاي منجر به سلامت فرد، گروه و اجتماع صورت ميگيرد (Green & Kreuter,1991) . ارتقاي سلامت، علم و هنر كمك به مردم براي تغيير شيوه زندگي به منظور نِيل به وضعيت مطلوب سلامت است . . . تغيير شيوه زندگي ميتواند به وسيله تركيبي از تلاشها براي افزايش آگاهي، تغيير رفتار و ايجاد محيط حامي رفتارهاي سالم صورت گيرد" O'Donnell, 1989)) .
توجه اصلي فعاليتهاي آموزش بهداشت و ارتقاي سلامت بر رفتار است و اين امر در تعاريف ارائه شده نيز مشخص است. رفتار متغير وابسته اصلي در اكثر تحقيقات مربوط به تدابير مداخله اي آموزش بهداشت و ارتقاي سلامت است.
در طي دهه 1970 و 1980 ، تمركز بر رفتارهاي فردي به عنوان عوامل تعيين كننده وضعيت سلامت، بر عوامل اجتماعي گسترده تر موثر بر سلامت سايه افكنده و آن را در هاله اي از ابهام فرو برده بود. در اين ميان طرفداران تغيير در سطوح سازماني، متخصصان را به پذيرش ديدي وسيع تر در اين زمينه دعوت ميكردند. آنان خواهان گسترش فعاليتهاي ارتقاي سلامت و به انجام رسيدن اقدامات اجتماعي، سياسي و اقتصادي لازم براي دستيابي به اهداف بهداشتي بودند. در طي سي سال گذشته، بسياري از متخصصان بر اهميت تاثير اين عوامل بر سلامت تاكيد كردهاند. همانطوركه ويليام گريفتيس (1972) ابراز داشته است: "توجه آموزش بهداشت نه تنها بر فرد و خانوادهاش، بلكه برسازمانها، نهادها و شرايط اجتماعي كه مانع يا ياري رسان افراد براي رسيدن به بالاترين حدّ سلامت است نيز معطوف ميشود".
ديدگاهي كه آموزش بهداشت و ارتقاي سلامت را ابزار تغييرات اجتماعي ميداند، در طول يك دهه گذشته، بار ديگر مورد تاكيد قرار گرفته است. اكنون تغيير قوانين و مقررات، ايجاد تغييرات سازماني و حمايتهاي اجتماعي به عنوان يكي از فعاليتهاي اساسي آموزش بهداشت و ارتقاي سلامت پذيرفته شده است.
دامنه فعاليتها
در جوامع صنعتي، به موازات تغيير علل عمده مرگ و مير، تمركز فعاليتهاي آموزش بهداشت نيز تغيير يافت. آموزش بهداشت در ابتدا آموزش پاكيزگي (1900-1920) خوانده ميشد و تاكيد آن بر آموزش بهداشت فردي، بيماريهاي واگير و مشروبات الكلي بود. امروزه دامنه فعاليتهاي آموزش بهداشت و ارتقاي سلامت حد و مرزي نميشناسد. مشاوره در مورد خطرهاي ايدز، كمك به نوجوانان براي دوري جستن از مصرف سيگار و مواد مخدر، ياري رساندن به سيگاريها براي ترك آن، آموزش تغذيه، تشخيص به هنگام بيماري، كمك به بيماران براي كنار آمدن با بيماري، توان بخشي و مراقبتهاي دراز مدت، برنامهريزي، اجرا، و ارزشيابي برنامه هاي بهداشتي، حمايت از تغيير سياستها براي ارتقاي سلامت و حمايت از قوانين و مقرّرات حامي سلامت مردم، تنها گوشه اي از فعاليتهاي متخصصان آموزش بهداشت است.
برنامه هاي آموزش بهداشت و ارتقاي سلامت، تقريبا در هر محيطي كه بتوان تصور كرد، ازجمله: مدارس، كارخانه ها، ادارات، محلهاي كار، مراكز پزشكي / بهداشتي، دانشگاه ها، مراكز تحقيقاتي و آموزشي، فرهنگسراها، پادگانها، نمايشگاه ها، مساجد، كليساها، كنيسه ها و ساير اماكن مذهبي، ورزشگاه ها، مراكز خريد، و بنگاه هاي خيريه قابل اجرا است.
آموزش بهداشت و ارتقاي سلامت، رشته اي است بهينه گزين و به سرعت در حال رشد، تحول و تكامل. متخصصان اين رشته، براي رسيدن به اهداف مورد نظر خود از گزينش و تركيب موثرترين رويكردها، روشها و سياستهاي برگرفته از علوم بهداشتي، روان شناسي، جامعه شناسي، مردم شناسي، ارتباطات، پرستاري، علوم رفتاري، بازاريابي، اپيدميولوژي، آمار، و پزشكي استفاده ميكنند. ارتقاي سلامت، كانون ابتكارات بهداشتي و مهار عوامل موثر بر آن را از متخصصان و مراكز پزشكي به افراد، خانواده ها، مدارس و محل كار منتقل ميكند. اما اين كار بايد در سايه حمايتهاي اجتماعي، فنآورانه و محلي و قبول پذيرش مسئوليت مشترك در قبال بهداشت و سلامت انجام گيرد.
اگرچه وقايع تاريخي مهمي به شكل گيري رشته آموزش بهداشت كمك كردهاند، در هيچ زماني در طول تاريخ كشورهاي پيشرفته، فعاليتهاي اين رشته به اندازه عصر حاضر در ديد عموم قرار نگرفته و مورد پذيرش ديگر متخصصان واقع نشده است. بسياري از اين شهرت مديون دوران انقلاب ارتقاي سلامت در تاريخ بهداشت عمومي است كه در ايالات متحده از سال 1975 آغاز شد.
نظرات شما عزیزان:
|