زاهدان سلامت

زاهدان سلامت

النظافة من الإيمان

 

 

طبقه بندي اهداف آموزشي براساس حيطه های يادگيری بلوم: ) قابل توجه دانشجویان  دنداپزشکی )

طبقه بندی اهداف آموزشی در حيطه های مختلف يادگيری به تجربه و تخصص نياز دارد، زيرا اهداف از نظر ماهيت و نيز درجه سادگی و پيچيدگی در سطوح مختلف قرار می گيرند. برخی از اهداف، نگرش ها، تمايلات و ارزش های فراگيران را دربرمی گيرند، در حالی که برخی ديگر بر ساخت شناختی و يا مهارت های عملی آنان تاکيد دارد. اهدافی که کسب اطلاعات و تشکيل عادات ساده را هدفگيری می کنند، ساده و اهدافی که به کسب قدرت تحليل و يا بررسی ارزش ها در گروه هدف توجه دارند پيچيده خواهند بود. دستيابی به اهداف آموزشی يک برنامه، با مجموعه ای از اين حيطه ها سروکار دارد. طبقه بندي که بنيامين بلوم و همكارانش برای اهداف آموزشي معرفی کرده اند، يکی از شناخته شده ترين دسته بندی هاست که در آن سه حيطه يادگيری درنظر گرفته می شود. اين حيطه ها عبارتند از:

1-   حيطه شناختي (Cognitive): شامل اهدافي مي شود كه محتواي مربوط به آنها جنبه نظري داشته و يادگيري آنها مستلزم فعاليت هاي ذهني و عقلاني است. مثال: فراگير بتواند مراحل برنامه ريزي آموزشي را توضيح دهد.

2-   حيطه عاطفي (Affective) : مربوط به اهدافي مي شود كه محتواي مربوط به آنها جنبه ايجاد و يا تغيير نگرش، طرز فكر و ارزش ها را دارد. مثال: فراگير بتواند در مباحث علمي از لزوم برنامه ريزي آموزشي در برنامه هاي آموزشی دفاع کند.

3-   حيطه رواني حركتي (Psychomotor): محتواي مربوط به اهداف اين حيطه، اختصاص به آموزش مهارت ها دارد. مثال: فراگير بتواند براي يك موضوع مشخص سلامت، برنامه ريزي آموزشي انجام دهد.

برای هر يک از سه حيطه فوق چندين مرحله فرعی تعريف شده است که در سطوح متفاوتی قرار می گيرند و با استفاده از افعال مناسب نوشته می شوند. ترتيب اين سطوح از ساده ترين تا پيچيده ترين سطح است و برای رسيدن به هر سطح، لازم است مراحل قبل از آن طی شده باشد.

 

سطوح مختلف حيطه شناختی

1-     دانش (Knowledge): کسب يا به خاطر آوردن آنچه فراگير قبلا آموخته است در اين حيطه قرار می گيرد. استفاده از افعالی مانند تعريف می کند، مشخص می کند، بيان می کند، نام می برد، نشاندهنده اين سطح است.

2-     درک (Comprehension): فهميدن و دريافت معناي يک مطلب و بيان آن با زبان خود فراگير مشخصه اين سطح است. افعالی مانند توضيح می دهد، برگردان می کند، تميز می دهد، مثال می زند، استنتاج می کند، بسط می دهد، در اين سطح مورد استفاده قرار می گيرد.  

3-     به کاربستن (Application): توانايي به کار بردن آموخته ها در موقعيت هاي جديد و واقعي. استفاده از افعالی مانند محاسبه می کند، به کار می برد، تهيه می کند، حل می کند، نمايش می دهد، مربوط به اين سطح از حيطه شناختی است. 

4-     تحليل (Analysis): قابليت تفکيک يک مطلب به اجزا تشکيل دهنده آن. در اين سطح استفاده از افعالی مانند تجزيه می کند، مشخص می کند، تصوير می کند، طراحی می کند، ارتباط می دهد، انتخاب می کند، تفکيک می کند، معمول است. 

5-     ترکيب (Synthesis): توانايي قرار دادن اجزا و عناصر جدا شده در کنار هم و تشکيل يک کل جديد. افعال در اين سطح عبارتند از: طبقه بندی می کند، ترکيب می کند، خلق می کند، اصلاح می کند، اختراع می کند، طرح می دهد

6-     ارزشيابی و قضاوت (Evaluation and Judgment): توانايي مقايسه و قضاوت درباره مطالب. افعال ارزيابی می کند، مقايسه می کند، نتيجه گيری می کند، انتقاد می کند، اثبات می کند، در اين سطح مورد استفاده قرار می گيرند.

 

سطوح مختلف حيطه عاطفی

1-     دريافت (Receiving): تمايل براي توجه به يک پديده، محرک يا موضوعات خاص. افعالی مانند گوش می دهد، می پرسد، توصيف می کند، اشاره می کند، قرار می دهد، در اين سطح به کار می روند.  

2-     پاسخ دادن (Responding): مشارکت فعالانه مخاطب و نشان دادن واکنش او نسبت به موضوع مورد نظر. کاربرد افعالی مانند جواب می دهد، کمک می کند، اجرا می کند، تمرين می کند، مطالعه می کند، می گويد، می نويسد، در اين سطح است.   

3-     ارزشگذاري (Valuing): ارزش قائل شدن براي پديده يا موضوع خاص. افعالی مانند تصديق می کند، کامل می کند، دفاع می کند، سهيم می شود، تشکيل می دهد، ، گزارش می دهد، ويژه اين سطح است.

4-     سازماندهي ارزش ها: جمع بين ارزش هاي مختلف و ساختن يک نظام ارزشی. افعالی چون تعميم می دهد، ارتباط می دهد، تکميل می کند، ادغام می کند، سازمان می دهد در اين سطح است.

5-     درونی شدن ارزش ها: بالاترين سطح در حيطه عاطفی است که با تبلور ارزش ها در رفتار و شيوه زندگي فراگير و حفظ عادات خوب مشخص می شود. در اين سطح افعالی مانند رسيدگی می کند، تشخيص می دهد، استفاده می کند، تجديدنظر می کند، پيگيری می کند، مورد استفاده قرار می گيرد.

 

سطوح مختلف حيطه روانی حرکتی

1-     مشاهده (Observation): فراگير رفتاری را که مربی انجام می دهد مشاهده می کند تا بتواند از حرکات و رفتار مربی تقليد کند. افعالی مانند دنبال می کند، الگوبرداری می کند، پياده می کند، جدا می کند، برای نوشتن اهداف در اين سطح کاربرد دارند.

2-     اجراي مستقل (Independent Performance): در اين سطح وابستگی به مربی ناچيز بوده و نيازی به کمک مستقيم او نيست،  هر چند نظارت و هدايت او تداوم دارد. افعالی مانند اندازه می گيرد، مرتب می کند، قرار می دهد، انجام می دهد، در اين سطح مورد استفاده قرار می گيرند.

3-     دقت (Accuracy): در اين سطح، فراگير با دقت، سرعت و ظرافت رفتار آموخته شده را انجام می دهد و اشتباهات خود را به حداقل می رساند. استفاده از همان افعال مرحله قبل ولی با بيان مناسب قيدهای سرعت، دقت و يا طرافت مشخصه اين سطح است.

4-     هماهنگي حرکات (Coordination of Actions): در اين سطح، بين مجموعه ای از اعمال هماهنگی برقرار می شود و فراگير توانايي انجام چندين حرکت را به طور همزمان دارد.

5-     عادي شدن (Normality): بالاترين مرحله يادگيری در حيطه روانی حرکتی است که در آن فراگير رفتار را به صورت خودکار و بدون نياز به تفکر و صرف انرژی برای هماهنگ کردن فعاليت ها انجام می دهد. افعالی که بر جنبه ماهرانه انجام يک فعاليت تاکيد دارند، در اين سطح به کار می روند.

 

تعيين رفتار ورودي فراگيران و ارزشيابی تشخيصی

در گروه هدف الزاما معلومات و مهارت هاي موجود از قبل يکسان نيستند و. اطلاع از اين دانسته ها و مهارت ها و طراحی برنامه آموزشی برمبنای آنها می تواند اثربخشی برنامه طراحی شده را بالا ببرد. مجموعه فعاليت هايي که برای قراردادن فراگير در موقعيتي که بتواند وارد فرآيند آموزش شود و نيز کشف موانع يادگيري در آنها براي رسيدن به اهداف آموزشي انجام مي شود، ارزشيابی تشخيصی نام دارد.

برخي خصوصيات فراگيران كه می تواند باعث تفاوت در ميزان يادگيري آنها شود، عبارتند از:

·           خصوصيات فيزيكي فراگيران مانند سلامت بدني ذهني عاطفي، هيجانات و فشارهاي روانی و عاطفي

·           سن و رشد ذهني فراگير

·           انگيزه يادگيري و گرايش فراگير نسبت به موضوع

·           ميزان اطلاعات فراگيران از موضوع آموزش

 

موارد استفاده از ارزشيابي تشخيصي را می توان در موارد زير خلاصه کرد:

·           تشخيص فراگيراني که توانايي لازم را براي يادگيري ندارند

·           تشخيص فراگيراني که در مطلب مورد نظر مشکل دارند

·           تشخيص مشکلات و نقاط ضعف فراگيران در يادگيري

پيش آزمون نمونه اي از ابزارهای مورد استفاده برای ارزشيابي تشخيصی است و براساس نتايج آن می توان نقطه شروع آموزش و نخستين گام در برنامه آموزشي را مشخص کرد.

روش های مختلفی برای مقابله با نواقص رفتارهاي ورودي فراگيران وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:

·           آموزش فردي و اجراي شيوه هاي آموزش اصلاحی

·           مرور رفتارهاي ورودي در كلاس بطور جمعي پيش از شروع به آموزش تازه

·           تغيير تكليف يادگيري به اشكال مختلف تا پيش نيازهاي متفاوتي را ايجاب كند.

·           تغيير اهداف و محتواي درس که منجر به تغيير رفتارهاي ورودي مورد نياز شود.


 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: دكتر ايرج ضاربان ׀ تاریخ: چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , zareban.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com